ساخت مدرسه به نیت شهیدان محمدحسین و زینب اسدی لاری در محلههای محروم جنوب تهران | پسر و دختر نخبهای که برای کارهای خیر به والدین خود خط دادند
تاریخ انتشار: ۲۲ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۹۶۷۲۹
همشهری آنلاین- مریم قاسمی : «محمدحسین اسدی لاری» و «زینب اسدی لاری» در ١٨ دی ماه سال ٩٨ در حادثه هواپیمای مسافربری اوکراینی به شهادت رسیدند. محمدحسین، مدالآور المپیاد شیمی کشور، به همراه خواهرش، «زینب اسدی لاری»، برای ادامه تحصیل و تلاش مستمر در فضای علمی بزرگتر، راهی متفاوت را تجربه کردند.
خواندنیهای بیشتر را اینجا دنبال کنید
شهید دکتر محمدحسین اسدی لاری، ابتکارات پژوهشی، اجتماعی، آموزشی و کارآفرینی متعددی را سازماندهی کرد و در دوره بسیار رقابتی پزشکی تخصصی دانشگاه تورنتو تحصیلات خود را ادامه داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شهیده «زینب اسدی لاری» نیز در دوران حیاتش کانونهای دانشجویی متعددی در زمینه محیطزیست، سلامت روان و سلامت جهانی را در تورنتو راهاندازی کرد و البته ادامه تحصیلاتش در رشته پزشکی بود. شهادت این دو نخبه آسمانی، دکتر «زهرا مجد» و دکتر «محسن اسدی لاری»، پدر و مادر این شهیدان، را بر آن داشت که به یاد آنها مدرسهای برای دانشآموزان محروم در منطقه ١٧ تهران بسازند. بچهها جهتدهنده زندگی ما بودند
دکتر زهرا مجد، پزشک و استاد دانشگاه علوم پزشکی ایران، مادر نخبگان شهید محمدحسین و زینب اسدی لاری درباره داستان نیکوکاریشان میگوید : «زندگی من به دو بخش قبل از واقعه ١٨ دی ماه ١٣٩٨ و بعد از آن تقسیم میشود. زمانی که خودم و فرزندانم در بهترین درجه علمی و موفقیت بودیم، یک حادثه، زندگی من را بسیار دگرگون کرد. مرگ جسمی فرزندان، بالاترین درد یک انسان است. دردی که شاید توان بازسازی را از انسان میگیرد، اما این حادثه در زندگی من باورها و راههای زیادی را باز کرد زیرا به این نتیجه رسیدم که علاوه بر خدمت پزشکی، باید کارهای بزرگتری نیز در زندگیام انجام دهم. خداوند در قرآن میفرماید: «مرگ و حیات را آفریدیم که شما را بیازماییم.» بچهها، جهتدهنده زندگی ما بودند. من و پدرشان تعلیم و تربیت ابتدایی را به آنها آموخته بودیم، اما آنها در بزرگسالی اهدافی را دنبال میکردند که من و پدرشان از آنها درس میگرفتیم و گاهی جهت زندگیمان تغییر پیدا میکرد.»
دکتر مجد، درباره علت تصمیم برای ساخت مدرسه به نام و یاد محمدحسین و زینب میگوید: «محمدحسین و زینب در دوران هرچند کوتاه زندگی خود بسیار هدفمند و با برنامه بودند. محمدحسین از کوچکی بابرنامه بود و میدانست که در زندگی باید به چه سمتی برود. او دارای حافظه بسیار قوی و قدرت تحلیلگری بالایی بود. به همین دلیل بعد از حادثه ١٨ دی ماه من و پدرش پس از بررسی فراوان در منطقهای از تهران که بسیار محروم و فقیر بود تصمیم گرفتیم به یاد محمدحسین یک هنرستان بنا کنیم که در آن علاوه بر دروس مدرسه، خلاقیت و ایدههای نو پرورش پیدا کند تا راه محمدحسین نیز بهتر دنبال شود. در واقع، ایده این کار خیر را نیز بچهها به من و پدرش یاد داده بودند که در کدام خط و مسیر قدم برداریم.»
مادر شهید ادامه میدهد: «زینب نیز در دوران تحصیلش به کمک در سلامت روان افراد بسیار اشتیاق نشان میداد، به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم دبستانی با این هدف نیز برای بچههای محروم فراهم کنیم تا راه زینب نیز ادامه پیدا کند.»
هدف ما تنها ساخت مدرسه نیستدکتر مجد هدف از ساخت مدرسه را تنها بنای فیزیکی آن نمیداند، بلکه میگوید: «ما میخواهیم مکانی را فراهم کنیم که انسانها در آنجا جهان را زیباتر ببینند و همدیگر را دوست داشته باشند تا علاوه بر درس خواندن، پرورش فکری آنها، سلامت روان و فعالیتهای خلاقانه گامهای بلندتری برداشته شود. هدف محمدحسین و زینب عزیزمان، خلق جهانی زیباتر برای تمام انسانها و کمک به افراد ناتوان و مستضعف بود. مدرسه یک کانون است که شخصیت انسانها در آن ساخته میشود. امیدواریم اهداف محمدحسین و زینب در این مدارس نیز دنبال شود.»
لبخند دانشآموزان؛ شادی روح فرزندانمانمادر شهیدان نخبه در پایان میگوید: «اگر محمدحسین و زینب در این دنیا بودند، همیشه کاری میکردند که انسانها یکدیگر را دوست داشته باشند، دست دیگران را میگرفتند و میخواستند حکومت عدل جهانی برپا شود. ما امیدواریم با ساخت این مدرسه، هر لبخندی که به لبان دانشآموزان مینشیند باعث شادی روح محمدحسین و زینب باشد. این مدرسه حاصل جهانبینی ما بعد از مرگ فرزندانمان بود و سرمایههای ما در دوران جدید زندگیمان تلقی میشود.»
آشنایی با نخبه شهید «محمدحسین اسدی لاری»شهید «محمدحسین اسدی لاری»، متولد فروردین ١٣٧۵، دانشجوی رشته پزشکی و (پی اچ دی) دانشگاه تورنتو بود. او تحصیلات ابتدایی خود را تا کلاس پنجم در انگلستان ادامه داد و با اصرار فراوان برای ادامه تحصیلات و زندگی به ایران بازگشت. او با تلاش فراوان در سال ١٣٩٢ توانست مدال نقره را در المپیاد کشوری کسب کند. در مرحله پیش دانشگاهی به دلیل تسلط فراوان بر زبان انگلیسی و برای تحقق باورهایش مصمم به ادامه تحصیل در خارج از کشور شد.
او علاقهمند به تکنولوژیهای روز بود و به گفته استادان و مسئولان عالی دانشگاه بریتیش کلمبیا، " جهان، فردی را از دست داد که میتوانست جهانی را تغییر دهد." محمدحسین با وجود سن و سال کم در ١٨سالگی یک موسسه غیرانتفاعی علمی را بنیان نهاد. هدف اصلی این موسسه، ابداع و گسترش روشهای آموزشی خلاقانه در زمینه علوم، مهندسی و ریاضیات و فناوری بوده که همچنان نیز به این منظور تلاش میکند.
شهید «محمدحسین اسدی لاری» همچنین از بنیانگذاران انجمن پزشکان مبدع و کارآفرین در سال ٢٠١٨ میلادی بود. البته او چندین فعالیت فوقبرنامه دیگر نیز داشت. محمدحسین مشاور جوانان کمیسیون کانادایی یونسکو بود و همچنین با موسسه تحقیقات پزشکی کانادا، صلیب سرخ و مجمع جهانی اقتصاد نیز همکاری داشت. همچنین مشاور یک شرکت دانشبنیان آموزشی در سیلیکون ولی بود. محمدحسین بسیار تلاشگر بود و سعی میکرد با تفکر، تحقیق، بهرهگیری از تجارب دیگران و برنامهریزی برای اجرای پروژههای علمی، بلندپروازیهای خود را از پیش ساماندهی کند.
آشنایی با نخبه شهیده «زینب اسدی لاری»شهیده «زینب اسدی لاری» متولد ١٣٧٧، دو سال اول دوره ابتدایی را در ناتینگهام انگلستان گذراند و پس از بازگشت به میهن در همراهی برادرش برای سه سال آخر دبیرستان در سال ٢٠١٣ به کانادا رفت. زینب در سال ٢٠١۵، دوره لیسانس خود را در رشته علوم پایه پزشکی در دانشگاه بریتیش کلمبیا آغاز کرد. این بانوی نخبه، از همان ابتدای حضورش در دانشگاه بهعنوان عضو فعال در فعالیتهای مذهبی دانشجویان مسلمان دانشگاه مشارکت داشت. او در اشاعه روشهای حفظ محیطزیست تلاشهای فراوانی کرد. زینب همچنین در کمک به افراد مستضعف و فقیر دریغ نمیکرد. زینب در سال ٢٠١٦، جایزه بورسیه از دانشگاه تورنتو را دریافت کرد و همچنین برگزیده کمیسیون ملی یونسکو کانادا، برگزیده المپیاد دانشآموزی در تهران بود و برای دریافت جایزه رهبری دانشجویی از دانشگاه تورنتو نیز انتخاب شد.
کد خبر 726922 برچسبها وزارت آموزش و پرورش همشهری آنلاین شهید مدرسه و مدارس نخبگان تهران منطقه ۱۷ اوکراین خیریهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: وزارت آموزش و پرورش همشهری آنلاین شهید مدرسه و مدارس نخبگان تهران منطقه ۱۷ اوکراین خیریه محمدحسین اسدی لاری محمدحسین و زینب دانشگاه تورنتو زینب اسدی لاری ساخت مدرسه زندگی ما انسان ها بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۹۶۷۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه کاره است؟
به گزارش «تابناک» به نقل از عصر ایران، معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصه های رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»